کد مطلب:152380 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:229

شفای چشم سید محمد باقر سلطان آبادی به برکت مقنعه ی حضرت زینب
سید محمد باقر سلطان آبادی، كه از بزرگان ارباب فضایل و راسخین در علم بود، این قضیه را فرموده است:

در بروجرد به مرض درد چشم سختی مبتلا شدم، به حدی كه علمای طب از معالجه عاجز آمدند! از آنجا مرا به سلطان آباد آوردند. مرض چشم شدت كرد و ورم بسیار نمود و دیگر سیاهی چشم راستم نمایان نبود! از شدت درد چشم، خواب و آرام از من رفت و تمامی اطبای شهر را برای من آوردند و همه ی آنها از معالجه ی چشم، اظهار عجز نمودند. بعضی از آنها می گفتند: تا شش ماه محتاج معالجه است و برخی می گفتند: تا چهل روز نیاز به مداوا دارد.

این بیانات، روح مرا افسرده و خسته نموده و عرصه بر من تنگ شد و فوق العاده


نگران و مهموم شدم. تا اینكه یكی از دوستان به من گفت: بهتر است برای استشفا به زیارت مشرف شوی، و من عازم سفر هستم، با من بیا! و چنانچه از خاك كربلا سرمه بكشی، شفا خواهی یافت.

به او گفتم: با این حال، چگونه می توانم حركت كنم؟ مگر اینكه طبیب اجازه بدهد! چون به طبیب رجوع كردم، گفت: هرگز مسافرت برای شما جایز نیست، و اگر حركت كنی، یكسره نابینا خواهی شد و به منزل دوم نخواهی رسید مگر اینكه بكلی از دیده محروم خواهی شد! بالاخره رفیق من رفت و من به خانه برگشتم.

سپس یكی دیگر از دوستان من آمد و گفت: مرض ترا، به جز خاك كربلا و مقتل شهدا و مریضخانه ی اولیای خدا شفا نبخشد! و ضمنا خودش شرح داد كه نه سال مبتلا به طپش قلب بودم و همه ی اطبا از معالجه ام عاجز ماندند، تنها از تربت قبر امام حسین علیه السلام، شفا برایم حاصل شد؛ چنانچه میل داری، متوكلا علی الله حركت كن!

من با توكل بر خدا حركت كردم و در منزل دوم مرض شدت كرد و چنان چشمم به درد آمد كه از فشار درد، چشم چپ نیز به درد آمد. همه ی مصاحبین، مرا ملامت كردند و متفقا گفتند: بهتر است كه به وطن مراجعت كنی.

چون هنگام سحر شد و درد چشمم آرام گرفت، در خواب رفتم و حضرت علیا مكرمه صدیقه ی صغری، زینب كبری علیهاالسلام را در عالم رؤیا دیدم. بر آن حضرت وارد شدم و گوشه ی مقنعه ی ایشان را گرفتم و بر چشم خود كشیدم و از خواب بیدار شدم! دیگر هیچ المی و دردی در چشم خود حس نكردم و سفر را به پایان رساندم و هیچ دردی در چشم خود ندیدم و با چشم سالم دیگرم هیچ فرقی نداشت.

آن واقعه را به رفقا گفتم آنها به چشم من نگاه می كردند و می گفتند: ما آثار دردی نمی بینیم، و هیچ فرقی بین دو چشم شما نیست! من این كرامت را كه از حضرت


زینب علیهاالسلام ظاهر گشته بود، برای همه ی رفقا از زوار و غیر زوار نقل كردم. [1] .


[1] ترجمه ي دارالسلام مرحوم نوري ج 2، ص 168 - ستاره ي درخشان شام ص 326، به نقل از رياحين الشريعة ج 3، ص 164 - سحاب رحمت ص 831.